English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5188 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lecturer U تدریس کننده
lecturers U تدریس کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schoolfellow U تدریس
teachings U تدریس
docent U تدریس
tuition U حق تدریس
teaching U تدریس
tuitional U تدریس
scholastic agent U دلال تدریس
tuition U تدریس اموزانه
extra tuition U تدریس خصوصی
private tuition U تدریس خصوصی
school U تدریس درمدرسه
schools U تدریس درمدرسه
private tutoring [American E] U تدریس خصوصی
lessons U تدریس کردن
lesson U تدریس کردن
prelect U تدریس کردن
train [teach] U تدریس کردن
private lessons U تدریس خصوصی
teaching machine U ماشین تدریس
program of instruction U برنامه تدریس
praelect U تدریس کردن
tuitional U حق تدریس تعلیم
schooling U تدریس تعلیم
educate U تدریس کردن
team teaching U تدریس گروهی
give lessons U تدریس کردن
instruct U تدریس کردن
teach U تدریس کردن
professes U افهارکردن تدریس کردن
professing U افهارکردن تدریس کردن
profess U افهارکردن تدریس کردن
academies U مکتب وروش تدریس افلاطونی
academy U مکتب وروش تدریس افلاطونی
academies U نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
academy نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
instructional computing U فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
academic freedom آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
puffer U پف کننده
solvent U اب کننده
wheezier U خس خس یا خر خر کننده
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
deflective U کج کننده
repudiationist U رد کننده
ear-splitting U کر کننده
prattfall U پچ پچ کننده
commulator U یک سو کننده
bender U خم کننده
fluxing oil U اب کننده
prater U پچ پچ کننده
whisperer U پچ پچ کننده
refutative U رد کننده
hoppers U لی لی کننده
noncommittal U رد کننده
hopper U لی لی کننده
renunciant U رد کننده
rebutter U رد کننده
refutatory U رد کننده
catterer U پچ پچ کننده
refuser U رد کننده
solvents U اب کننده
doer U کننده
doers U کننده
attacking U تک کننده
bidders U کننده
filler U پر کننده
skittish U رم کننده
solver U حل کننده
fizzy U کف کننده
renunciant U کننده
squelcher U له کننده
deletive U حک کننده
thinner U کم کننده
abjurer or abjuror U کننده
mauler U له کننده
mitigative U کم کننده
mitigatory U کم کننده
spurner U رد کننده
squasher U له کننده
bidder U کننده
fillers U پر کننده
mumbler U من من کننده
crusher U له کننده
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com